جدول جو
جدول جو

معنی لار زنجان - جستجوی لغت در جدول جو

لار زنجان
نام دهی جزو دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در سی و نه هزارگزی باختری سیردان، دارای 227 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است جزء دهستان قره پشلو بخش مرکزی شهرستان زنجان که در 46 هزارگزی شمال باختر زنجان و در 2 هزارگزی راه عمومی خلخال به زنجان واقع است، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 300 سکنه، آب آن از چشمه و رود خانه محلی تأمین میشود و محصول عمده اش غلات و میوه خصوصاً انگور و شغل مردمش زراعت و قالیچه و جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در 5400 گزی شمال باختری سیروان و 18000 گزی راه مالرو عمومی واقع شده، کوهستانی و سردسیر است، 205 تن سکنه دارد که بشغل زراعت، گله داری و بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم اشتغال دارند، آبش از رودخانه نصرآباد و محصولش غلات و عسل و گردو است، راهش مالرو و صعب العبور میباشد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ده بزرگی از دهستان کوهستان، بخش داراب شهرستان فسا. واقع در 54 هزارگزی خاوری داراب. کوهستان. سردسیر. دارای 2335 تن سکنه، آب آن از چشمه. محصول آنجا بادام و انجیر و گردو و گل سرخ. شغل اهالی، زراعت و باغبانی و قالی بافی. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به لای زنگو شد
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان است و 304 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
ارزنگان. ارذنکان. (معجم البلدان). شهریست به روم. (منتهی الأرب). شهریست طیب و مشهور و نزه و پرنعمت و جمعیت. و آن از بلاد ارمینیه است و واقع است بین بلادالروم و خلاط نزدیک به ارزن الروم و غالب اهل آن ارمنی باشند و مسلمانان نیز در آنجا سکنی دارند و ایشان از اعیان شهر بشمار روند و شرب خمر و فسق در آنجا ظاهر و شایع است و یاقوت گوید من کسی (ازعلماء) را منسوب بدان نیافتم. (معجم البلدان). این شهر در ارمنستان ترکیه در کنار قره سو است و دارای 17000 تن سکنه و محصول آن پوست و منسوجات پشمی است. رجوع به نخبهالدهر دمشقی ص 228 و عیون الانباء ج 2 ص 207 و حبط ج 2 ص 141، 158، 163، 167، 186، 187، 203، 204، 347، 386 و تاریخ مغول ص 134، 135، 146، 344 و تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ترجمه رشید یاسمی ص 16، 42، 50، 60، 61، 63 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
آنکه لاف زند آنکه خودستایی کند: ، دعوی باطل کننده، در حال لاف زدن، اندر همه ده جوی نه مارا مالاف زنان که دهخداییم. (سنائی لغ: لاف زدن)
فرهنگ لغت هوشیار